از اونجایی که امشب شبه هالویینه یه فانتزی تو فکرم :
اول دوست دخترم واسه شام دعوت کنم خونه :|
بعد که اوومد با یه لباس ترسناک بترسونمش
بعدش که فهمید منم با یه چاقو تیکه تیکش کنم بزارمش تو پلاستیک زباله مشکی
بعدش سوار قایق بشم برم وست دریا بندازمش تو آب
واسه اونایی که منو نمیشناسن همین اول خودمو معرفی میکنم
ب ا
ب ی
ب و
ا م
.
هر کی منو شناخت همین جا اعتراف میکنم که خیلی آدم فهمیده ای ه
همین |: